دلنوشته های زری



سیلاممم سیلاامممممامیدوارم حال دلتون خوب باشهامروز دوشنبع رفتم مدرسه وامتحان زبان داشتیمریدم واومدم خونهخخخخ

ساعت12/5بودگفتم یکم بخابم وپاشم درس بخونمولی خابیدم و بیدارنشدمنمردمامنظورم اینه زیاد خابیدممم

ساعت4/5بود کع مهدیع اومد خونمونیکم باهاش حرف زدموووکلی چرتوپرت گفتیمقراره امشب بریم خونه خاله معصومشام دعوت کردع

من لباس چییی بپوشمممم

خب دیگ من برم ببین چیب چیهفیلنیبوج


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها